به گزارش رودآور به نقل از خبرگزاری فارس، آن نگاهها، آن مظلومیت، آن صورتهای آفتاب سوخته و لباسها و چادر خاکی، آن دمپاییها، آن اضطراب و ترس از آماج گلوله و آن دستان خالی و مظلومیت از یک سو و به رسمیت شناخته شدن اسرائیل از سوی بن سلمان و عزم ترامپ برای انتقال سفارتخانه به قدس کافیست که هر کسی اندک شرافتی دارد با هر عقیده و اعتقاد و مسلک سیاسی با هر ملیت و از هر جای دنیا، در حمایت از این ملت مظلوم اندکی تردید به خود راه ندهد.
سیستماتیکترین و خشنترین ظلم تاریخ بشری پیش روی ما در جهان به اصطلاح متمدن توسط بدترین و کثیفترین آدمها در حال رخ دادن است و عدهای انسان در شمار چند ده هزار نفر بدون سلاح از شهرهای در محاصره خود خارج شده و به سمت مناطقی که زمانی که کشور و خانه آنها بوده میروند و حرفشان هم نه شعارهای پیچیده سیاسی این و آن گروه است نه ربطی به اتحادیه عرب و آن یکی سازمان دارد، آنها میگویند زمین متعلق به ما هم هست ما گرسنهایم، تشنهایم، آب سالم نداریم، دارو نداریم، حق تحصیلات تکمیلی نداریم و خلاصه هر آنچه در جهان امروز برای آدمهای معمولی بسیار عادی است را نداریم.
خیلی جالب است که در این جهان به اصطلاح آزاد اینترنت که برای سادهترین مطالب و گاه بیمعناترین و مهملترین مفاهیم به سرعت اطلاعات کامل در ویکیپدیا و سایر صفحات بارگزاری میشود جستجو پیرامون «راهپیمایی بازگشت» به زبان انگلیسی و عربی در ویکیپدیا نتیجهای در بر ندارد و رسانههای رسمی بینالمللی هم جز چندتایی همه در این مورد سکوت مطلقاند، همین مورد یکی از هزاران موردی است که ماهیت این نظامهای به اصطلاح دموکراتیک اطلاعرسانی را نشان میدهد.
راستش با خود فکر میکردم کاش برای برخی کارها ایرانی نبودم کاش یک موبور زاده غرب بودم و حمایتم از این مردم بیشتر دیده میشد مثل راشل که زیر لودر اسراییلی در دفاع از خراب نکردن خانه یک فلسطینی جان باخت، کاش میشد به اندازه یک سر سوزن در کاهش این ظلم و کاستن از آلام این مردم نقشی داشتم، کاش با ما هم مرز بودند تا یک «یا حسین» میگفتیم و در امواج میلیونی اربعین به آنها میپیوستیم، آن گاه دور نبود که وعده فروپاشی این مجسمه ظلم و پستی جهان امروز محقق شود.
نزار قبانی میگوید: «ای قدس، ای شهر اندوه، ای اشک درخشان حلقه زده در چشمها، ای شهر پیامبران، ای سرزمین صلح و زیتون، کسیت که دیوارهایت را از خون پاک کند؟»
عطا شعبانی راد
انتهای پیام/
دیدگاه شما