فراموش نمی کنیم!

به نظر می رسد دولتمردان محترم بیش از آنکه به مقابله با گزاره های منحط غربی برخیزند کمر به ساکت کردن رسانه های منتقد خود بسته و در عمل به برخی فعل و انفعالات هیجانی و سطحی در عرصه های بین المللی از نوع "فاویروسی" آن دل خوش کرده اند.

بازخوانی بیانات مهم و راهبردی مقام معظم رهبری در موضوع تبیین جاهلیت مدرن غرب در دیدار مسئولان نظام و سفراى کشورهاى اسلامى، از زوایای مختلف قابل تحلیل و بررسی است. شاه کلید این بیانات را می توان در افشاگری مهم رهبر معظم انقلاب از پدیده شوم جاهلیت مدرن و تبیین ابعاد و شاخصه های جاهلیت در سبک زندگی مدرن و نیز افشای ماهیت دروغین آمریکا در مبارزه با تروریسم مورد اشاره قرار داد، که این نگاه ژرف نگرانه ولی فقیه جامعه اسلامی باید برای همه مسئولان به عنوان نقشه راه به ویژه در مسیر مبارزه با استکبار مورد نظر قرار گیرد.

با تأمّل در بیانات کلیدی رهبر معظم انقلاب می توان دریافت مولّفه های فراوانی در شکل گیری این جاهلیت مدرن موثر است، از «شهوت رانی بی حساب تا هم جنس بازی، از کشتار مردم تا توطئه افکنی در منطقه با راهبرد ایران هراسی، از حمایت همه جانبه و تشکیل گروه های خرد و درشت تروریستی همچون داعش تا استفاده ابزاری از رسانه در ترویج ادعای دروغین مبارزه با تروریسم[1]» همه و همه نشان دهنده عمق استراتژیک جاهلیت مدرن است که می تواند در صورت غفلت، هر نظام سیاسی  مخالف خود را از پای درآورد و به علت حمایت کرکننده رسانه های بیگانه از قدرت های استکباری، در عین حال افکار عمومی جهان را نیز علیه کشورهای ضد استکباری بشوراند.

حال رسالت مسئولان به ویژه دولتمردان در مواجهه هدفمند با جاهلیت مدرن چیست؟ به راستی دولت محترم به همراه دیگر مسئولان نظام اسلامی برای مقابله با جنگ نرم دشمنان چه تدبیری اندیشیده است؟ مگر نه این است که مقام معظم رهبری سال های متمادی است که نقد عالمانه سبک زندگی مدرن به دور از شعارزدگی و لزوم تقویت و تحقق سبک زندگی اسلامی و حتی فراتر از آن، تمدن سازی نوین اسلامی را به مسئولان و سیاستگذاران فرهنگی کشور گوشزد نموده اند؟ با این اوصاف نهادهای فرهنگی مهم و استراتژیک در عمل برای تحقق منویات رهبر معظم انقلاب چه سیاست ها و راهبردهایی را لحاظ کرده اند؟

هم چنین باید گفت مولّفه های مطرح شده توسط مقام معظم رهبری در باب نقد سبک زندگی مدرن از جمله مهمترین شاخصه جنگ نرم دشمنان نظام اسلامی است که بعضاً در قالب دیپلماسی عمومی به جهان عرضه می گردد و بسیاری از دولت ها و ملت ها ز این آموزه های منحط غربی  تأثیر می پذیرند که متأسفانه در داخل نظام  نیز موج استقبال ناشیانه از این آموزه های غربی، ملموس و مبرهن است. حال پرسش اساسی این است که اداره دیپلماسی عمومی نهاد وزارت خارجه ایران و دیگر مراکز مسئول برای مواجهه موثر با توطئه های غرب که به شدت در حال تأثیر گذاری بر افکار عمومی در جوامع بشری است چه راهبردهایی را اتخاذ کرده اند؟

آیا مسئولان محترم که ادعای پیروزی 3 بر 2 با مدل برد برد را دارند! توانسته اند حداقل مطالبات و منویات مقام معظم رهبری به ویژه در نامه ایشان به جوانان اروپا و آمریکای شمالی را در راستای نفوذ روزافزون آموزه های انقلاب اسلامی در تقویت دیپلماسی عمومی در عرصه های بین المللی به کار گیرند یا با صدور مجوز فعالیت مجدد به رسانه های جاسوسی مثل بی بی سی سیاست انفعالی پساتوافق را پیش گرفته اند؟

به جرأت می توان گفت دستگاه دیپلماسی کشور می تواند به عنوان تسهیل کننده انتقال اصول و آرمان های انقلاب اسلامی به عرصه های بین الملی از فرصت پیش آمده پس از مذاکرات هسته ای استفاده کند، اما در عمل آیا چنین هدفی به معنای واقعی کلمه محقق شده است؟

به نظر می رسد دولتمردان محترم بیش از آنکه به مقابله با گزاره های منحط غربی برخیزند کمر به ساکت کردن رسانه های منتقد خود بسته و در عمل به برخی فعل و انفعالات هیجانی و سطحی در عرصه های بین المللی از نوع "فاویروسی" آن دل خوش کرده اند. 

واقعیت ضرورت مقابله واقعی با سیاست های آمریکا، مواجهه موثر و قاطع با رسانه های مروج فرهنگ منحط غربی، افشاگری از خباثت های آمریکا و در یک کلام نقد کامل جاهلیت مدرن آمریکا بر مبنای منویات شخص مقام معظم رهبری است، مطالبه ای مهم که حتی رفت و آمدهای دیپلماتیک نیز در سخن و کلام دولتمردان محترم مورد تأکید قرار نگرفته است.

با این تفاسیر به نظر می رسد اکنون بیش از گذشته فرصت توسعه ظرفیت های نظام اسلامی و ایجاد موج جدید بیداری اسلامی در اختیار مسئولان قرار گرفته است که این مهم باید به بهترین نحو مورد اهتمام دولتمردان به ویژه دستگاه دیپلماسی کشور قرار گیرد. رفتار شناسی دولت محترم به ویژه نوع رویکرد نهاد وزارت امور خارجه حاکی از ضعف در بهره گیری از فرصت های مهم و بی بدیل استکبار ستیزی و انفعال در نقد سیاست های دروغین سران کاخ سفید در عرصه های بین المللی است.

امید است اعتدالیون پس از اعتراف به اینکه توافقات قرار نیست در بعد اقتصادی کشور را بی نیاز کند؛ فرصت ایجاد شده را غنیمت شمارند و در رفع بحران های منطقه ای و جهانی بر مبنای سیاست های کلان مقام معظم رهبری در شأن انقلاب اسلامی ایران تلاش نمایند.

[1] 26/2/94بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفراى کشورهاى اسلامى

http://paybast.parsiblog.com/Posts/365

انتهای پیام/