آخرین اخبار

13. خرداد 1395 - 9:41   |   کد مطلب: 23185
تا دوم راهنمایی تحصیل کرده است و سه ماه بیشتر از شعر سرودنش نگذشته، خودش هم نمی داند که این جرقه چگونه در وجودش شلعه ور می شود، از یک شب بیقراری می گوید و از یک دلتنگی تا شروع کند به شعر گفتن؛ "من منم کردم که در چاهم فکند/ راز بگشا و دهنم را ببند".

به گزارش خبرنگار رودآور، مردی 40 ساله است، متأهل و دارای یک فرزند دختر و یک فرزند پسر، شعر می خواند، شعر می سراید، سابق بر این آشپز بوده و اینک سه سالی شده که به خیاطی مشغول است.

او را در یک انجمن ادبی دیدم، «محمدعلی پرتوی فر»، سنش و محاسن سفیدش به یکدیگر نمی خورد، چند سال پیش بود که بردارش را از دست می دهد و از آن به موقع به بعد شاید محسانش رو به سفیدی می گذارد.

تا دوم راهنمایی بیشتر درس نخواهده است، آن هم به سختی، بعد که کم کم وارد زندگی می شود، به طور کلی درس را رها می کند، از 25 سال گذشته تاکنون، شاید دست به قلم نبرده است، کار اداری هم که ندارد، تنها می توان گفت امضایی هر جا که نیاز بوده زده و یک کلمه هم اضافه تر ننوشته است.

در لابه لای حرفاهایش اشعاری می گوید از ائمه، از امام(ره) و رهبر انقلاب و خود شاعر و خادم اهل بیت(ع) معرفی می کند.

سه ماه بیشتر از شعر سرودنش نگذشته است، خودش هم نمی داند که جرقه شعر سرودن چگونه در وجودش آغاز شده است، از یک شب بیقراری خود می گوید و از دلتنگی که ناخواسته آن شب به سراغش آمده بود تا شروع کند به شعر گفتن؛ "من منم کردم که در چاهم فکند/ راز بگشا و دهنم را ببند" و این نخستین بیتی می شود که خود نیز نمی داند بر اثر چه عشقی در درونش شعله کشیده است و کم کم شعر می گوید و به واسطه یکی از دوستانش به انجمن ادبی رضی شهرستان تویسرکان می رود.

اشعار و داستان های زیبایی در پاسداشت قرآن کریم برای خارج شدن از مهجوریت نوشته و سروده است، در شعر انقلابی سرودن هم تازه کار است اما اشعارش را سایرین با سر تکان دادن و احسنت تأیید می کنند، اکنون شعرهایش پرمغزتر شده است، می خواهد ادامه تحصیل دهد تا بتواند عروض و قافیه و وزن در شعر فارسی را بیاموزد تا انقلابی تر شعر بگوید و پرمحتواتر.

در اشعارش که برای رهبر انقلاب سروده است، آمده؛ " رهبر ما، کرد هر فرمان به ما/ جان دهیم در راه آن شمس و ضحی/ای که قلبت می تپد بهر فقیر/عاشقان خسته را دستی بگیر"

گاهی هم در لابلای این اشعار طعنه هایی به فتنه گران می زند، آنجا که می سراید؛ "فتنه گر تا کی هستی در امان/رهبر ما را ببین در آسمان/قلب پاکش را میازارید شما/این علی باشد عزیز مصطفی(ص)"  و یا در جایی دیگر می سراید؛ "قلب پاکت، مهربان همچون علی(ع)/رهبر آزادگان سیدعلی"

پرتوی فر این شاعری که تنها سه ما رو به شعر سرودن کرده است با اشعارش رسوایی آل سعود خائن را نیز به بند کشیده، "خانه کعبه شده میدان تیر/ رهبر فرزانگان دستی بگیر/اندرون کعبه کشتند حاجیان"

و اما این روزها نیز با اینکه در عرصه شعر سرودن تازه کار است به قول خودش با عشقی تمام به ولایت برای امام خمینی(ره) در سالروز ارتحالش می سراید؛

یک غروب سرد و غمگین و حزین/ رفت امام(ره) مهربان، آن نازنین

قلب ایران از تپش افتاده بود/ ماه ایران چهره اش پژمرده شد

دست حق با آن همیشه یار بود/ مهر یزدان در دلش بیدار بود

عاشقان را سایه ای بودی به سر/ عارفان را جان بسوزاندی پدر

سرور آزادگان انقلاب/ داغ مرگت کرده چشمانم پر آب

ای عزیز مهربان، فخر زمان/  تا ابد هستی به قلبم جاودان

رهبری آزاده بودی، با صفا/ داغ تو آتش زده بر قلب ما

ای خمینی، ای کبیر آشنا/ عاقبت رفتی تو در پیش خدا

روزگاری نه چندان دور دور/ شاه خائن را نمودی محو و دور

تا که نامحرم نباشد در امان/ ای خمینی ای عزیز و مهربان

جای تو خالی بود در این زمان/ کاش می بودی توای آرام جان

نازنیا آتشی بر دل پنان افروختی/ از فراقت جامه غم بر تن ما دوختی

عالمی را داغ بنهادی جگر/ شمع عمرت گشته خاموش ای پدر

ای امام مهربان روح تو شاد/ بر دل ما نام تو پاینده باد

انتهای پیام/زنگنه

ایمیل: roodavar1@gmail.com سامانه پیامکی رودآور ۳۰۰۰۸۸۳۳۰۰۰۰۶۱

دیدگاه شما

صندوق خیریه
همدان پرس
آب و هوای تویسرکان