آخرین اخبار

13. شهريور 1393 - 12:06   |   کد مطلب: 15406
تقدم مسائل داخلی ایران بر موضوع فلسطین، موجب نگرشی می‌گردد که نتیجه‌ی آن را می‌توان در شعار «نه غزه و نه لبنان» جنبش سبز در سال ۸۸ جست‌وجو کرد. هرچند مدعیان اصلاحات پس از ختم فتنه‌ی ۸۸ و تزلزل موقعیت سیاسی خود میان مردم، همواره کوشیده‌اند وابستگی شعار «نه غزه و نه لبنان» به نگرش خود را رد کنند.

به گزارش رودآور محمد حسن صادق پور در صدای دانشجو نوشت:

بررسی انحراف ایدئولوژیک جریان اصلاحات از آرمان فلسطین

دفاع از «فلسطین» و مبارزه با «رژیم غاصب صهیونیستی» به‌عنوان یکی از آرمان‌های اساسی انقلاب اسلامی ایران، چه پیش از پیروزی آن و چه هم‌اکنون که بیش از سی‌وپنج سال از وقوع انقلاب می‌گذرد، همواره موضوعی محوری، مورد اتفاق ملی و سنگ محکی برای سنجش قرابت جریان‌های مختلف ایدئولوژیک با اندیشه‌ی انقلابی امام خمینی (ره) بوده است. حمایت از آرمان فلسطین به‌عنوان اساسی‌ترین موضوع جهان اسلام، موضوعی است که میزان تقید به خط اصیل امام در جریان‌های سیاسی و جریان‌های فکری حاکم بر آن‌ها در طیف‌های مختلف چپ و راست، از ناسیونالیست غیرمذهبی تا جریان‌های نواصول‌گرای مذهبی را می‌توان با همین عیار سنجید.

جریان اصلاحات نیز که با گفتمان توسعه‌ی سیاسی در جمهوری اسلامی به قدرت رسید و از سال ۷۶ دگردیسی‌های فکری مختلفی را تجربه کرده و به نقطه‌ی امروز رسیده است، از زمره‌ی جریان‌هایی است که می‌توان از منظر ایستادگی بر موضوع نابودی رژیم غاصب صهیونیستی با هدف رهایی ملت فلسطین از مظلومیت، ادعای قرابت و پیروی آن‌ها از «خط امام» را سنجید. بررسی دو موضوع محوری پیش روی ملت ایران در موضوع استراتژیک فلسطین و تطبیق مواضع اصلاح‌طلبان با اندیشه‌ی انقلابی شهید مطهری به‌عنوان ایدئولوگ انقلاب اسلامی، می‌تواند در راه انکشاف بیشتر میزان زاویه‌ی انحراف یا قرابت نگاه اصلاحات با اندیشه‌ی انقلاب، ما را یاری دهد:
 
الف) فلسطین؛ موضوع محوری جهان اسلام یا یکی از مشکلات دیپلماتیک کشور؟
 
موضوع فلسطین در نگاه انقلابی، فراتر از یک مسئله در عرصه‌ی روابط بین‌الملل جمهوری اسلامی تعریف می‌شود. شهید مطهری حتی فریاد مرگ بر اسرائیل را زمانی سر می‌دهد که هنوز فریاد مرگ بر شاه در ایران فراگیر نشده است. شهید مطهری در زمینه‌ی لزوم حمایت مالی از مردم فلسطین چنین می‌گوید:
«به خدا خجالت داردما خودمان را مسلمان بدانیم، خودمان را شیعه‌یعلی بن ابی‌طالب بخوانیم.آیا ما وظیفه نداریم که کمک مالیبه آن‌ها بکنیم؟ آیا این‌ها مسلمان‏نیستند؟ عزیزان ندارند؟ آیا این‌ها برای حقمشروع بشری قیام نمی‏کنند؟کیست که امروز منکر شود که فلسطینی‌های آواره‌، حقبازگشت به وطن خود راندارند؟… والله این انفاق واجب است،مثل نمازخواندن و روزه گرفتن واجب است. اولین سؤالی که بعد از مردن‏از ما می‏کنندهمین است که در زمینه‌ی همبستگی اسلامی چه کردید؟ پیغمبرفرمود: من سمع مسلماینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم: هر کس بشنود صدای مسلمانی را کهفریاد می‏کند یاللمسلمین مسلمانان به‏فریاد من برسید و او را کمک نکند،دیگر مسلمان نیست، من او رامسلمان نمی‏دانم. چه مانعی دارد که ما برایاین‌ها حساب باز کنیم؟ چه‏مانعی دارد که مقدار کمی از درآمد خودمان را اختصاصبه این‌ها بدهیم؟»(۱)
  
تقدم مسائل داخلی ایران بر موضوع فلسطین، موجب نگرشی می‌گردد که نتیجه‌ی آن را می‌توان در شعار «نه غزه و نه لبنان» جنبش سبز در سال ۸۸ جست‌وجو کرد. هرچند مدعیان اصلاحات پس از ختم فتنه‌ی ۸۸ و تزلزل موقعیت سیاسی خود میان مردم، همواره کوشیده‌اند وابستگی شعار «نه غزه و نه لبنان» به نگرش خود را رد کنند.
اما اندیشه‌ای مقابل این تفکر انقلابی وجود دارد که مواجهه با مسئله‌ی فلسطین را تنها با عینک دیپلماتیک تفسیر می‌کند. با این نگاه، حتی حمایت مالی و نظامی از فلسطین به‌عنوان کشوری که در معادلات جهانی و موازنه‌ی سیاسی نمی‌تواند در ازای آن به ایران امتیازاتی دهد، خارج از حدود کمک‌های بشردوستانه و به‌عنوان تقویت محور مقاومت، اساساً معنی ندارد.
تقدم مسائل داخلی ایران بر موضوع فلسطین، موجب نگرشی می‌گردد که نتیجه‌ی آن را می‌توان در شعار «نه غزه و نه لبنان» جنبش سبز در سال ۸۸ جست‌وجو کرد. هرچند مدعیان اصلاحات پس از ختم فتنه‌ی ۸۸ و تزلزل موقعیت سیاسی خود میان مردم، همواره کوشیده‌اند وابستگی شعار «نه غزه و نه لبنان» را به نگرش خود رد کنند، اما سکوت رهبران و روشن‌فکران این جریان در آن ایام، مهر تأییدی از سوی جریان اصلاح‌طلبی بر این انحراف واضح از مبانی انقلاب بود. چه آنکه این شعار تنها یک خطا از سوی گروهی از افراد رادیکال و غیرمعتقد به جریانی خاص (آن‌طور که سعی می‌گردد وانمود شود) نبود، بلکه منعکس‌کننده‌ی دیدگاه‌های نامزد اصلاح‌طلبان در همان ایام بود؛ نامزدی که در طول دعاوی انتخاباتی خود، سیاست مقاومت و حمایت از محور مقاومت در منطقه را «ماجراجویی» می‌دانست و موضوع فلسطین را فرع موضوعات کشور تلقی می‌کرد. حتی دم خروس نامزد جریان اصلاحات در آن ایام بیرون زد و در سخنرانی تبلیغاتی خود، خطاب به برخی حضار که پرچم فلسطین را در دست داشتند گفت: «بنده ریشه‌ی برخی مشکلات در این سالن را وجود پرچم فلسطین در دست دوستان به جای پرچم ایران می‌دانم.»(۲)
صحه گذاشتن بر دروغ هولوکاست و پرسش اساسی درباره‌ی اظهارات رئیس‌جمهور سابق پیرامون دلیل تاوان فلسطینیان برابر موضوع موهوم هولوکاست، توسط سران و بزرگان اصلاحات با این بهانه مطرح شد که طرح موضوع هولوکاست برای کشور هزینه‌زاست. این مصداقی بر تحلیل مسئله‌ی فلسطین ذیل مسائل داخلی و نه فراتر از آن و به‌عنوان مهم‌ترین موضوع کشورهای اسلامی است.
شهید مطهری دقیقاً همین نقطه و نگرش را مورد هدف نقد جدی قرار داده و می‌فرماید: «هی دروغ در مغز ما کردند که‏آقا این یکمسئله‌ی داخلی است. مربوط به عرب و اسرائیل است. اگر مال این‌هاست و مذهبی نیست، چرا یهودیان‏دیگر دنیا مرتب برای این‌ها پولمی‏فرستند؟ما چه جوابی در مقابل اسلام و پیغمبر خدا داریم؟ آیا چند روز پیشدرروزنامه نخواندید که در سال گذشته یهودیان سایر نقاط دنیا، نه یهودیانی‏که فعلاً شناسنامه‌ی اسرائیلی دارند، پانصد میلیون دلار برای این‌ها فرستادند که با این پول‌ها فانتوم بخرند، بمب‏بریزندبر سر مسلمانان.»(۳)
 
نحوه‌ی برخورد با دولت غاصب اسرائیل نیز یکی از محورهای مورد تناقض میان نگاه اصلاح‌طلبان و نگاه اصیل انقلابی است. شهید مطهری دولت اسرائیل را با عبارتی قابل تأمل، شمر زمان می‌خواند.
 
زاویه‌ی نگاه اصلاحات به مقوله‌ی فلسطین از دریچه‌ی مسائل داخلی است و بروز این نوع دید را می‌توان در موضع‌گیری یکی از سایت‌های خبری حامی اصلاح‌طلبان در پاسخ به کم ‌اهمیت دادن روزنامه‌های زنجیره‌ای حامی اصلاحات در تیترهای خود، به حملات اخیر به غزه مشاهده کرد. آنجا که می‌نویسد: «باید قبول کرد که تیترها و مطالب و سخنرانی‌های هاشمی و سید حسن خمینی برای این جماعت در خیلی مواقع مهم‌تر از مردم مظلوم فلسطین است.»(۴)
ب) راه‌حل مسئله‌ی فلسطین، سازش است یا مقاومت؟
 
نحوه‌ی برخورد با دولت غاصب اسرائیل نیز یکی از محورهای مورد تناقض میان نگاه اصلاح‌طلبان و نگاه اصیل انقلابی است. شهید مطهری دولت اسرائیل را با عبارتی قابل تأمل، شمر زمان می‌خواند و چنین می‌گوید:
«والله و بالله قسم می‏خورم که پیغمبر اکرم در قبر مقدسش‏ امروز از یهود می‏لرزد. این یک مسئله‌ی دو دو تا چهار تاست. اگر کسی نگوید گناه کرده است، من اگر نگویم والله مرتکب گناه شده‏ام و هر خطیب و واعظی اگر نگوید مرتکب گناه شده است… والله قضیه‏ای که دلپیغمبر اکرم را امروز خون کرده است، این قضیه است. داستانی که دل حسین بن علیرا خون کرده، این قضیه است. اگرحسین بن‏علی بود، می‏گفت اگر می‏خواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه وزنجیربزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. شمر امروز موشه دایان است. شمر هزار و سیصد سال پیش مرد، شمر امروز را بشناس.»(۵)
این نگاه، تنها راه رهایی ملت مظلوم فلسطین از چنگال رژیم صهیونیستی را نابودی این رژیم غاصب و مقاومت در برابر آن به‌جای سازشگری می‌داند. کمااینکه این مورد مکرراً در بیانات حضرت امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب، انعکاس یافته است. رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر خود با دانشجویان می‌فرماید:
«این رژیم وحشی و گرگ‌صفت که سیاستش این است که با مشت آهنین، با بی‌رحمی و سنگ‌دلی با مردم رفتار می‌کند و آدم‌کشی و کودک‌کشی و حمله به مناطق و ویرانگری اصلاً برایش مهم نیست و انکار هم نمی‌کند، علاجش جز از بین رفتن و نابود شدن نیست که اگر ان‌شاء‌الله آن روز فرارسید و نابود شد که چه بهتر، اما تا وقتی که این رژیم جعلی سرپاست و نابود نشده است، علاج مقاومت قاطع و مسلحانه در مقابل این رژیم است. در مقابله با رژیم صهیونیستی باید از سوی فلسطینی‌ها دست قدرت نشان داده شود.»(۶)
رئیس دولت اصلاحات برای عنوان کردن فلسطین با نگاه سازشگرانه، عنوان «خانه تفاهم» را به کار می‌برد که مشخص نیست یک رژیم غاصب با ملت مظلوم فلسطین، بر سر کدامین موضوع باید به توافق برسند؟
اما در مقابل این دیدگاه، دیدگاهی وجود دارد که سازشگرانه (با همان شیوه که به سایر مسائل بین‌المللیِ پیش روی کشور می‌نگرد) هژمونی غالب بر جهان را پذیرفته و سپس برمبنای آن و با محاسبات مادی، که حداقل در حال حاضر موازنه‌ی قدرت را همچنان به نفع دولت‌های غربی حامی صهیونیسم می‌انگارد، طرح نابودی رژیم صهیونیستی و لزوم از بین رفتن این غده‌ی سرطانی را بی‌فایده می‌انگارد.
هم از این روست که رئیس دولت اصلاحات برای عنوان کردن فلسطین با نگاه سازشگرانه، عنوان «خانه‌ی تفاهم»(۷) را به کار می‌برد که مشخص نیست یک رژیم غاصب با ملت مظلوم فلسطین بر سر کدامین موضوع باید به توافق برسند؟ این نگاه ریشه در نوع برداشت جریان اصلاحات از اصل موضوع فلسطین و نزول سطح آن تا حد نزاع داخلی دو گروه مسلمان و یهودی دارد که قاعدتاً نباید منافع ملی را برای چنین نزاعی به خطر انداخت.
برای درک بهتر چنین نگرشی، می‌توان به نامه‌ای اشاره کرد که وزیر امور خارجه‌ی ایران در سال ۸۲ به آمریکا می‌نویسد و در آن، آمادگی ایران را برای پایان دادن به حمایت از حزب‌الله و پذیرش طرح سازش فلسطین، اعلام می‌دارد. صادق خرازی در این‌باره می‌گوید:
«ما برای اعتمادسازی اقدام به نگارش این نامه کردیم. در سال ۲۰۰۳ دیوار بی‌اعتمادی بلندی میان ایران و آمریکا وجود داشت و هر لحظه ممکن بود آمریکا به ما حمله کند. به همین خاطر، به پیشنهاد من، دولت هشتم نامه‌ای به آمریکا نوشت و همراهی‌اش با برخی سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا، مثل سازش در فلسطین و لزوم تبدیل حزب‌الله لبنان به یک حزب سیاسی و شفاف‌سازی فعالیت‌های هسته‌ای ایران را اعلام کرد.»(۸)
این اقدام را نمی‌توان سیاستی موقت برای بهبود رابطه با آمریکا به حساب آورد، بلکه ریشه در نگاه جریان اصلاحات دارد؛ چراکه در همان زمان، وزیر کشور دولت خاتمی در ۲۹ دی ۷۷، در دفاعیه‌ی خود نسبت به مقاله‌ی موهن روزنامه‌ی خرداد در زیر سؤال بردن آرمان فلسطین، چنین اظهار می‌دارد:
«امروز اکثر حکومت‌های جهان در جهت منافع و مصالح ملی خود گام برمی‌دارند و فقط ما نیستیم که ملاک حق و خیر می‌باشیم… سخنان امام خمینی درباره‌ی اسرائیل را نیز باید در ظرف زمانی خاص خود، مثل آفریقای جنوبی، مورد بررسی و امعان نظر قرار داد.
سخنان مذکور به دورانی که ملت فلسطین و رهبران آن و اغلب کشورهای عربی و اسلامی در حالت دشمنی و جنگ مسلحانه با اسرائیل به سر می‌برند تعلق داشت. وقتی جامعه‌ی بین‌المللی خواهان تحقق صلح در منطقه‌ی خاورمیانه است و کشورهای اسلامی همسایگان اسرائیل و ملت فلسطین و بسیاری از مبارزان آن ناچار به پذیرش صلح شده‌اند، مخالفت ما چه نفعی عاید ملت ایران می‌کند؟ جز اینکه به‌عنوان حامی تروریسم معرفی شویم؟ جز اینکه باید هزینه‌ی سنگین اقتصادی و سیاسی در عرصه‌ی بین‌المللی را با اتخاذ چنین مواضعی بپردازیم؟ من فکر می‌کنم اگر می‌خواهیم به‌عنوان جمهوری اسلامی در کنار دیگر کشورها زندگی کنیم، باید به قواعد، مقررات و حقوق بین‌الملل حاکم بر نوع روابط کشورها احترام بگذاریم، اگرچه مورد پسند و علاقه‌ی ما نباشد. باید به واقعیات موجود و شناخت قدرت و توانایی خودمان نیز در این راه توجه داشته باشیم و خودمان را کاسه‌ی داغ‌تر از آش نشان ندهیم.»(۹)
وی در ادامه با یک جمله، تیر خلاص تفکر اصلاح‌طلبی به اندیشه‌ی مقاومت را چنین به صدا درمی‌آورد: «اگر فلسطینی‌ها خواستار صلح با اسرائیل هستند، ما کی هستیم که به دنبال جنگ باشیم!» (همان)
در جمع‌بندی مطالب فوق، باید این سؤال پرسیده شود که هرچند جریان اصلاح‌طلب، خصوصاً در روزهای اخیر، می‌کوشد انتساب خود به شعارهای ساختارشکنانه علیه ملت فلسطین را توطئه‌ی اصول‌گرایان تلقی کند، لکن آیا می‌تواند دم خروس عملکرد گذشته و اظهارات سابق خود در خصوص این مبحث اساسی جهان اسلام و رویکرد سازشکارانه در این زمینه که فلسطین را خانه‌ی تفاهم و نه محور مقاومت می‌انگارد و زوایای آشکاری با اندیشه‌ی بزرگانی همچون امام، رهبری و شهید مطهری دارد را پنهان نماید؟
ایمیل: roodavar1@gmail.com سامانه پیامکی رودآور ۳۰۰۰۸۸۳۳۰۰۰۰۶۱

دیدگاه شما

صندوق خیریه
همدان پرس
آب و هوای تویسرکان