آخرین اخبار

15. شهريور 1393 - 9:44   |   کد مطلب: 15437
متنی که در ذیل می خوانید یک درد دل فرهنگی است.پیشاپیش از کسانی که قصد دارند این متن را سه خط در میان،سَرسَرکی و حول حولکی بخوانند و یک نظر الکی هم بگذارند خواهش می کنم اصلا این متن را نخوانند چون در این صورت هم حرف من را درست نمی فهمید و هم وقتتان تلف می شود.

به گزارش رودآور  محمد رضا مختاری در صبح رزن نوشت:

ما هر هفته پنجشنبه شب ها در روستایمان با بقیه بچه ها که همه جوان و نوجوان هستند به شکل حلقه ای می نشینیم و در مورد موضوعات مختلف صحبت می کنیم.سرگروه حلقه ما یک طلبه بیست ساله ی باسواد است که فقط آخر هفته ها به روستا می آید.

البته این حلقه ها قاعدتا باید در مسجد تشکیل شود و متصل به نماز جماعت گردد ولی از آنجا که ما امام جماعت نداریم پس طبیعتا نماز جماعت هم نخواهیم داشت و با این شرایط بهتر دیدیم که این حلقه ها شبها و در پایگاه تشکیل شود.این هفته پنجشنبه که من به پایگاه رفتم دیدم که نه دوست طلبه مان آمده و نه جوان ها .

بلکه فقط حدود ده نفر نوجوان مقطع سوم راهنمایی آمده اند و دوسه نفر جوان بیست و سه چهار ساله .وقتی من رسیدم دیدم نوجوان ها به شدت در حال مسخره کردن یکدیگرند به محض اینکه احوالپرسی ها تمام شد بچه ها را دور هم جمع کردم و حلقه تشکیل دادیم و چند دقیقه ی اول را در مورد حرمت تمسخر در اسلام و زشت بودن اینکار صحبت کردم و با هم بحث کردیم.قضیه را گرفتند و برای چند دقیقه دست از تمسخر یکدیگر و به قول معروف«تیکه انداختن» به هم برداشتند ولی این موضوع خیلی دوام نیاورد.

بعد هم شروع کردم این چند سوال را با حوصله از بچه ها پرسیدم و فرصت دادم کامل جواب دهند و پاسخ تک تک آنها را شنیدم:«چند نفر اصول دین رو بلدن؟چند نفر فروع دین رو بلدن؟چند نفر نماز خوندن بلدن و الان نماز می خونن؟کدوماتون مکلف شدین؟کدوماتون مرجع تقلید دارین؟نماز رو کی بهتون یا داده؟ و ...» قبل از این که پاسخ ها را برایتان بنویسم باید بدانید که این بچه ها از بسیجیان فعال پایگاه ما نیستند بلکه بچه هایی هستند که ما با اخلاق خوش ،  آنها را جذب پایگاه کرده ایم که کم کم همین چیزها را یادشان دهیم.

پاسخ ها از این قرار بود:نیمی از آنها اصول دین را آن هم دست و پا شکسته و یکی در میان بلد بودند،فروع دین را هیچ کدامشان کامل بلد نبودند،اکثرا نماز خواندن را بلد بودند ولی فقط کمتر از نصف آنها نماز می خواندند،همه مکلف شده بودند،نیمی از آنها نمی دانستند که باید مرجع تقلید داشته باشند،بعضی از آنها نماز را از پدر و مادر و بعضی از دوستشان و بعضی هم از پدر و مادرشان یاد گرفته بودند.شرایط مکلف شدن و کمی از احکام  را همه بلد بودند چون طلبه ی پایگاهمان یادشان داده بود منتها بقیه را فرصت نکرده بود.از از آنجا که می دانستم یک سری از احکام را خجالت می کشند از پدر و مادر بپرسند خودم وارد موضوع شدم و پس از اولین جمله ی من سیل سوالات مربوط به احکام و ... به سوی من روانه شد.

من و دوستم سعی کردیم با کمال حوصله به تمام سوالات آنها پاسخ دهیم و من با هر سوالی که پرسیده می شد بیشتر به عمق فاجعه پی می بردم.همه ی آنها از سیزده سالگی به بلوغ رسیده بودند و از ده سالگی هم به مدد بلوتوث و فراوانی فیلم های مسهجن و ... از ریز مسائل جنسی خبر داشتند ولی احکام را بلد نبودند و از اصول و فروع دین بی خبر بودند .در خانه ی همه ی آنها لب تاپ و رایانه و دستگاه دی وی دی و ... وجود داشت ولی فقط بعضی هایشان در خانه رساله عملیه داشتند.

خب چه انتظاری از اینها می توان داشت؟ وقتی در بین کتب درسی مدارس جمهوری اسلامی یک کتاب احکام وجود ندارد،وقتی بعد از گذشت سی و ... سال از انقلاب اسلامی هنوز روستاهای 350 خانواری ما هم با داشتن سه مسجد شیک و نوساز ،یک امام جماعت دائم ندارند که نماز بخواند و احکام بگوید،وقتی اکثر دستگاههای فرهنگی  ما فقط به دنبال دادن گزارش عملکرد به مافوق خود هستند،وقتی در اکثر قریب به اتفاق .... های کشور ما فیلم«اسپارتاکوس» و ... به فروش می رسد، وقتی والدین و خانواده های ما در خانه از همه چیز حرف می زنند ولی چند جمله از احکام شرعی را به فرزندانشان نمی آموزند،وقتی دانشجویان به اصطلاح  انقلابی ای مثل من از انقلابی بودن فقط ریش داشتن آن را یادگرفته اند و دغدغه فرهنگ و دین جامعه را ندارند و ... از همه مهمتر وقتی نه تنها شهرستان ما بلکه کشور ما یک استراتژی و برنامه ی مدون فرهنگی و آموزشی برای ملت خود ندارد، چه توقعی می توان از این نوجوانان داشت؟ توقع داریم که به جای این کارها کیفیت نماز شب را از هم بپرسند؟!

نمی دانم فیلم «زیر نور ماه» را دیده اید یا نه؟ نقش اول این فیلم طلبه ای است که وقتی متوجه می شود تعدادی فقیر زیر پل شهر زندگی می کنند که به نان شبشان محتاجند،کتاب های خود را که تازه خریده است برای فروش به کتابفروشی می برد تا با پول فروش آنها برای آن فقرا غذا بخرد.مرد کتابفروش با دیدن کتابها گفت: «این کتابها را که تازه از من خریده ای !یعنی در این چند روز همه را خواندی؟» طلبه هم لبخند تلخی زد و پاسخ داد:«هنوز به آن کتابهایی که قبلا خوانده ام عمل نکرده ام!» اگر این طرز تفکر در بین همه ی ما از مردم عادی تا نخبگان در کل همه ی شیعیان وجود داشت اوضاع اخلاقی و دینی جامعه خیلی بهتر از این بود.

ولی با تمام این اوصاف کسانی که کمترین توقع و در عین حال بیشترین دغدغه و کارآمدی را دارند بسیجیان هستند چرا که بدون اینکه حقوق و شهریه بگیرند بیشتر از همه تلاش می کنند و به تکلیف خود عمل می کنند .حالا می فهمم که چرا امام (ره) فرمودند:از خدا می خواهم من را با بسیجیانم محشور گرداند.

برادران و خواهران خوبم ، من و شما اگر شیعه هستیم باید در حد توان به تکلیف خود در اشاعه فرهنگ اسلامی و تربیت جامعه عمل کنیم . باید از کارهای کم هزینه و مفید شروع کنیم.مسجد روستا و محله مان را فعال کنیم.در مسجد به بچه های کوچکتر هر چه را که از احکام و اخلاق بلدیم بیاموزیم،مسابقه ی کتابخوانی و قرآن و نقاشی و ... برگزار کنیم،وبلاگ نویسی کنیم،خودمان و همه را به مطالعه ترغیب کنیم،اگر با نرم افزارهای گرافیکی آشنا هستیم طرح ها و پوسترهای دینی و انقلابی بسازیم و روی اینترنت بگذاریم،اگر با نرم افزارهای تدوین آشنا هستیم کلیپ های ارزشی بسازیم و وارد چرخه بلوتوث جامعه کنیم و دهها کار دیگر که می توانیم با همین امکانات انجام دهیم.مهم این است که بدانیم برای حفظ دین و انقلاب نباید بیکار نشست.

ایمیل: roodavar1@gmail.com سامانه پیامکی رودآور ۳۰۰۰۸۸۳۳۰۰۰۰۶۱

دیدگاه شما

صندوق خیریه
همدان پرس
آب و هوای تویسرکان