آخرین اخبار

21. بهمن 1396 - 16:29   |   کد مطلب: 32845
به پاس خون شهدا و فرزندان عزیزی که برای اهتزاز پرچم مقدس جمهوري اسلامي و استقلال ایران اسلامی جان خود را ایثار کردند، 22 بهمن فارغ از هر رنگی تنها برای اعتلای پرچم سه‌رنگ کشورمان به میدان می‌آییم.

به گزارش رودآور به نقل از خبرگزاری فارس از همدان، یک جوان متولد دهه 70 یا 80 که نه روزهای انقلاب را دیده نه دوران جنگ تحمیلی را، شاید گمان کند تاکید بر برخی مناسبت‌های ملی از قبیل 22 بهمن به سبب پاره‌ای گرایشات و ترجیحات سیاسی است، در این طرز تلقی البته افرادی از گروه‌های سیاسی هم مقصر هستند که همه مسائل مهم وحدت‌آفرین و انسجام‌بخش کشور را ذیل اهداف و انگاره‌های سیاسی تعریف کرده‌اند.

واقعیت اما چنین نیست؛ جوانی که علاوه بر رسانه‌های رسمی به دنیای شبکه‌های ماهواره‌ای و سخن‌پراکنی‌های آبکی در فضای مجازی دسترسی دارد شاید به سبب القائات سطحی این مجراهای سخن‌پراکنی گمان کند 22 بهمن اوج تظاهرات‌ها یا اعتراضاتی بوده که تنها مدنظر فلان طیف سیاسی یا بهمان جمعیت با گرایشات دینی و مذهبی خاص بوده است واقعیت اما فرسنگ‌ها از این نگاه فاصله دارد 22 بهمن به معنای واقعی کلمه تمامیت «نه» گفتن یک ملت به تمامیت وابستگی و تبعیض و بی‌عدالتی و حاکمیتی وارداتی بود.

 22 بهمن از این منظر نه به اصولگرایان تعلق دارد، نه به روحانیت، نه به اصلاح‌طلب، نه به فلان گروه دانشجویی، نه روشنفکران، نه مستضعفان، نه کارگران و نه هیچ طیف و قشر و گروه دیگری، 22 بهمن تمام یک ملت بود در برابر تمامیت یک حاکمیت وابسته و کاشته شده از سوی بیگانه.

برخلاف القائات و سخنان سطحی که متأسفانه جز پاسخ‌های سیاسی، روشنگری دیگری در مورد آنها انجام‌ نشده دوران شاه به‌ هیچ‌ عنوان شباهتی با آنچه به‌ صورت گزینشی و سطحی‌انگارانه در شبکه‌های ماهواره‌ای نمایش داده می‌شود، نداشته است.

شبکه‌های ماهواره‌ای با نمایش فلان نقطه از بالاشهر تهران یا یک بخش خاص از تفریحات گروهی از مردم چنین وانمود می‌کنند که قاطبه ملت در آن روزگار احوالاتی خوش داشتند و کسانی که چندان اهل تحقیق و تتبع و بررسی آمارها نیستند ممکن است این القائات را باور کنند حال‌ آنکه دوران ستم‌شاهی بیش از فلان قسمت تهران یا نمایش اسکی و دورهمی برخی طبقات، تابلویی تمام‌عیار از تبعیض، فقر، شکنجه، بستن دهان‌ها و تک‌صدایی و قلدری حاکمیتی بود که به‌هیچ‌عنوان شباهتی با کلیت ملت نداشت، در واقع دوران پهلوی‌ها و دولتمردانش آن‌قدر به ملت ایران و خواست‌ها و مطالباتش شباهت داشت که حکومت حسن خان اول در فیلیپین.

جوان ایرانی شاید وقتی این سخن را از دهان یک فرد سیاسی می‌شنود که در ایران گماشته‌ها و سفرا و دیپلمات‌های خارجی و آمریکایی همه‌کاره بودند شاید گمان برد که این سخنان برای منافع سیاسی بیان می‌شود اما واقعیت این است که آن دوران سیاه کاملاً همین‌گونه بوده و آنچه در کلام انقلابیون و مبارزان بازمانده از آن دوران بیان می‌شود بخش علنی و ظاهرشده این داستان است که به‌ مثابه نوک کوه یخ بوده است.

اصل موضوع همچنان تنها بر غواصان عمق حقیقت و جویندگان دقیق اسناد و روندهای تاریخی هویداست که هوشیاری یک رهبر در نه گفتن به کاپیتولاسیون تا چه حد در این احساس آزادی و سربلندی امروز جوان ایرانی مؤثر بوده است.

شبکه‌های ماهواره‌ای به‌هیچ‌عنوان صحنه‌های کشته‌شدگان کف خیابان، انبوه زندانیان طولانی‌مدت سیاسی، بسته بودن دهان رسانه‌ها و صاحب‌نظران و له شدن زندگی افراد به‌سادگی آب خوردن را نشان نمی‌دهند و نمی‌خواهند نشان دهند، آن‌ها به‌هیچ‌عنوان اشاره نمی‌کنند که جز گروه‌هایی اندک و التقاطی، قیام ملت ایران به‌هیچ‌عنوان مسلحانه نبود بلکه از سنخ مدنی‌ترینمقاومت‌های ثبت‌شده تاریخ است که رهبر آن همواره با جریانات حاشیه‌ای و طرفدار قیام مسلحانه برخورد جدی داشت.

جوان ایرانی و آن فرد دیگری که مانند بنده چندان از سواد نوشتاری و تحقیقی برخوردار نیست شاید نداند که در آن دوران انقلابیون هیچ‌گاه پرچم کشور را با وجود آنکه منقش به نقشی نه‌ چندان مورد اجماع بود را آتش نزدند و حتی حضرت امام(ره) توصیه اکید داشتند که بانک‌ها و مراکز دولتی مورد تهاجم قرار نگیرد چون از نظر ایشان متعلق به کل ملت بود نه حاکمیت.

جوان ایرانی این‌ها را از شبکه‌های ماهواره‌ای و کانال‌های مجازی نمی‌شنود که تا چه حد قیام مردم ایران مسالمت‌آمیز بوده و جز آن چه در مورد آدمکشان رسمی (که بر استمرار کار خود اصرار داشتند)، اتفاق افتاده این قیام هیچ شباهتی به انقلاب‌های خونین جهان غرب و شرق نداشته و طرفه آنکه در کلام امام خمینی بیش از کلمه «انقلاب» کلمه «نهضت» به کار می‌رفته که معنایی بومی‌تر و مطابق با چارچوب‌های جغرافیای ذهنی ایرانی مسلمان دارد.

جوان امروز ایرانی شاید نشنود که نوع ارتباط ملت با رهبر نهضت ملت ایران از سنخ نیازهای مادی و صنفی نبوده و این رهبر به مانند لنین که از آلمان حمایت گرفت؛ یا آن دیگری که با اسلحه آمریکا بر سر کار آمد و یکی دیگر که موشک‌های روسی حافظ حاکمیتش بودند، به هیچ کجا وابسته نشد و در تمام دوران حضورش جز مردم و مردم، از هیچ کس حضور و مشارکتی نخواست و نام مردم هیچ گاه از کلامش حذف نشد.

او و سلف صالحش از هیچ قدرت خارجی کمک نخواستند همواره با اتکا به توان یک ملت بر خرد کردن دندان مستکبرانی تأکید کردند که زمانی فرد فرد آحاد این ملت را تحقیر می‌کردند و برخی‌مان بر اثر این تحقیرها در ادارات، در بیمارستان، در سخنرانی‌ها و... باور کرده بودیم که ما قادر به هیچ کاری نیستیم و جالب آن‌که جوان ایرانی امروز هر دیدگاهی داشته باشد به این خودباوری ایمان دارد و بر آن تردیدی روا نمی‌دارد بی‌آنکه بداند این خودباوری و اقتدار را مدیون کیست؟

در کانال‌های مملو از سطحیات، چهره‌ای که از حکام و دولتمردان پهلوی ترسیم می‌شود چهره افرادی خوش‌پوش با ظاهر آراسته است که در کلام سخنانی از سنخ پیشرفت و ترقی می‌گویند در باطن اما آن‌که در آن روزها زیسته می‌داند که این دولتمردان و سیاسی‌مردان چه قدر از عموم مردم دور و بی‌خبر از بطن جامعه بودند که فرایند انتخاب و گزینش آنان به‌ هیچ‌ عنوان به آنچه امروز در جریان است شباهتی نداشت و مردم تنها تماشاچیان صحنه آراسته‌شده این بازیگران خیمه‌شب‌بازی بودند که تنها زمانی که کف می‌زدند مورد عنایات ملوکانه تیمساران، ظل‌السلطنه‌ها و اشرف‌الدوله‌ها قرار می‌گرفتند و غیر از آن باید دندان خشم از فسادها و تن‌پروری‌ها و وطن‌فروشی‌های علنی این مردان خوش‌لباس و خوش عطر بر جگر می‌خاییدند که بیش از کار برای ملت مشغول مجالس عیش و عشرت و لابی برای فروش وطن و کسب منافع بودند.

دریغا که بسیاری از ما در مورد فسادهای اداری معدود در دستگاه‌ها می‌شنویم و یادمان می‌رود همین‌که رسانه‌ها و مردم علنی راجع به فسادی سخن می‌گویند و آن را افشا می‌کنند چه نعمت بزرگی است؟

جوان ایرانی شاید نداند که روستاهای ما در آن روزگار چه وضعی داشته، شاید اصلاً نشنیده باشد که چه تعداد از مردم در حلبی‌آبادها سکونت داشتند؟ شاید حتی جایی نخوانده باشد که قدرت خرید پول آن روز برخلاف القائات بسیار کمتر و تورم بیشتر از اکنون بوده او حتی شاید نداند که یک روستایی شریف در فیلم‌ها و در عالم واقع در مکان‌های اداری و بیمارستان‌ها و سایر دستگاه‌ها با چه تحقیر و تبختری مورد عنایت وابستگان آن رژیم قرار می‌گرفته است؟ او شاید نداند که اوج ارتباط با حاکمیت شاه در آن روزگار سیاه ادای حرکات موزون و دریافت تشویقی از این سنخ بوده که «پدرسوخته لنگ دراز چقدر قشنگ می‌رقصی».

این‌ها را به جوان ایرانی نمی‌گویند که هر تجمع اعم از مناسبتی یا حتی اعتراضی در این دهه‌های اخیر دیده انگشت کوچک 22 بهمن سال 57 هم محسوب نمی‌شود.

22 بهمن 57 به‌ واقع تمام ملت با هر گرایش و هر عقیده‌ای به میدان آمدند و رهبر بی‌بدیل آن به‌ هیچ‌ عنوان از سنخ لیدرهای فلان صنف معترض و فلان قشر و سندیکا یا بهمان گروه سیاسی نبود او رهبر همه ملت بود و تمام ملت برایش جان می‌دادند.

بخشی از این ندانستن‌ها و نشنیدن‌ها بر اثر القائات دشمن و بخش دیگری هم بر گردن سیاسیونی است که این عظمت‌های تاریخی یک ملت را به نفع خود مصادره کردند و از این نظر نگارنده به جد اعتقاد دارد ایام دهه فجر انقلاب حتی نباید به بیان خدمات دولت نیز اختصاص یابد که آنچه در طول این 40 سال انجام‌ شده باید در فرصتی دیگر توضیح داده شود و در این ایام تنها به اصل انقلاب پرداخته شود، این موضوع که «چه شد که تمام یک ملت در برابر تمام یک حاکم وابسته و دست‌نشانده استکبار به میدان آمدند» این‌گونه ذهن جوان ایرانی بهتر خواهد فهمید که کاستی‌ها و نواقص بعدی ارتباطی به اصل موضوع ندارد و بسیاری از مضایق ناشی از همان اصل موضوع یعنی قطع دست استکبار در این مملکت است.

با تمام این اوصاف اما خدا را شکر که به مدد نفس قدسی امام راحل و شهدایی که خون پاک خود را برای آزادی و استقلال این کشور اهدا کردند و ایستادگی و شجاع و درایت رهبری انقلابی که ایستاده و می‌رزمد، شمار رویش‌ها در این دیار همواره بسیار بیشتر از ریزش‌هاست و این را بدون اتکا به اخبار و تصاویر رسانه‌ها در یک بازدید ساده از صحنه‌های حضور مردم در ایامی مانند 22 بهمن، روز قدس و انتخابات مختلف به‌وضوح می‌توان مشاهده کرد.

امسال نیز آنها که گمان خوش‌خیالانه بردند که بین ملت و حاکمیت شکافی ایجاد شده با چشمان غیرمسلح و مسلح خود خواهند دید که چگونه این ملت وقتی سخن از تمامیت یک آرمان باشد زیر لوای پرچم سه‌رنگ منقش به نام جلاله خدای متعال اجتماع خواهند کرد و باز خواهند ایستاد تا آن روز که این پرچم سه رنگ متعالی‌تر از همیشه از خلیج‌فارس تا باب‌المندب و اقیانوس‌ها و دریاهای آزاد جهان در آن سوی قطب تا مرزهای شمالی جهان، اقتداری به قدر عظمت ملت مسلمان ایران را چونان تلالو خورشید بر تمام تاریکی‌ها بر‌بتابد و همگان که اکنون نیز می‌دانند با تمام وجود باور کنند ایران و ایرانی یک قدرت در جهان امروز است که هیچ وجه نادیده گرفتنی و کوچک‌شماردنی نیست.

------------------------

عطا شعبانی راد

------------------------

انتهای پیام/

ایمیل: roodavar1@gmail.com سامانه پیامکی رودآور ۳۰۰۰۸۸۳۳۰۰۰۰۶۱

دیدگاه شما

صندوق خیریه
همدان پرس
آب و هوای تویسرکان